ذکر زمزمه ای شهادت حضرت عباس علیه السلام
حسین جان ای امیر جسم و جانم نگو دیـگـر که در خـیـمه بـمـانم بده رخصت که از این قـوم کافر تـقــاص خـون یـاران را سـتـانم به خیـمه قحط آب است دلـم از آن کـبـاب اسـت عـلی اصغر در آشـوب بـه دامــان ربـاب اسـت از این غم حال عبّـاست خراب است ******************************* ز صـوت یـا اخـا ادرک اخـایـش دل مــولا بـلرزیـد از صــدایـش شـتـابـان آمـد و در عـلـقـمـه دیـد نمانـده چـیـزی از سـرو رسایش به یک سو دست ساغر عـلـم در ســوی دیـگـر به کُـنجی مـشک، پـاره عمودش خورده بر سر برون از حد بُـوَد زخمش به پیکر *********************************** بـرادر جـان تـوئـی دار و نـدارم ز داغـت نـازنــیــنــم بـیــقــرارم شتکـسـتی پـشـتم از داغت برادر تـوانِ رفــتــنِ خــیــمــه نـــدارم ســــراپـــا درد و آهـــم تو بـودی تـکـیـه گـاهـم چـسـان جـسـمت برادر بــرم در خــیـمـه گـاهـم شدم تنهای تنها ، بی پناهم **************************** درون خـیـمه گه غـوغـا به پا شد خـبر آمد عـمـو جـان هم فـدا شد خــــدا را مـادر اصغــر نـفـهـمـد گـل امـیّـد او فــرقـش دو تـا شـد حرم در پیچ و تاب است دل خـواهر کبـاب است نـدای، وای عـمـو جان بـــجــای آب آب اســت سکینه دل غمین، در اضطراب است |